اسکرام و کانبان هردو ابزار فرآیند هستند. ابزار: هرچیزی که از آن برای انجام یک فعالیت و یا هدف استفاده میشود. فرآیند: نحوه انجام یک کار اسکرام و کانبان ابزار فرآیند هستند، به این صورت که بطور ضمنی به شما میگویند چه کاری انجام دهید و کمک میکنند کارها را تاثیرگذارتر انجام دهید. مثلا جاوا هم یک ابزار است. جاوا به شما کمک میکند تا سادهتر برنامهنویسی کنید. مسواک هم یک ابزار است، به شما کمک میکند تا به تمام دندانهای خود دسترسی داشته باشید و آنها را تمیز نماید. <p> </p> <br> **مقایسه ابزارها با هدف درک بهتر آنها؛ نه قضاوت ** کدام بهتر است؟ چنگال یا چاقو! ![چنگال و چاقو](/images/content/2/manday_ir_com-05.png?w100 "چنگال و چاقو") سؤال بیمعنایی به نظر میرسد، اینطور نیست؟ چون جواب آن بستگی به محل کاربرد آنها دارد. برای خوردن کوفته قلقلی احتمالا چنگال بهترین گزینه است. برای بریدن قارچ چاقو بهتر است. برای نواختن بر روی میز، هردو ابزار مناسب است! برای بریدن یک تکه استیک، احتمالا شما نیاز دارید از هردو ابزار بطور همزمان استفاده کنید. برای خوردن برنج... خب... بعضیها چنگال را ترجیح میدهند و بعضیها چوب غذاخوری (چینی) را. ![چوب غذاخوری](/images/content/2/manday_ir_com-06.png?w100 "چوب غذاخوری") برای همین وقتی مشغول مقایسه هستیم نیاز است خوب دقت کنیم. مقایسه برای درک بهتر آنهاست و نه قضاوت. <p> </p> <br> **هیچ ابزاری کامل و فوق العاده نیست** مثل همه ابزارهای دیگر، اسکرام و کانبان هم نه فوقالعاده هستند و نه کامل. آنها همه چیز را درباره همه کارهایی که میبایست انجام دهید، به شما نمیگویند. آنها صرفا یک سری محدودیتها و راهنماییها را برای شما مهیا میکنند. به عنوان مثال، اسکرام به شما میگوید باید اسپرینت و تیمهای چند وظیفهای (متخصص) داشته باشید و کانبان شما را ملزم میکند که حتما بورد قابل مشاهده داشته باشید و صف انجامدادنیهایتان محدودیت داشته باشد. ارزش یک ابزار به محدود کردن انتخابهای شماست و این به اندازه کافی جذاب است. ابزار و فرآیندی که به شما اجازه میدهد هرکار که دلتان میخواهد انجام دهید مفید نیست. ما میتوانیم اسم «کار درست را انجام بده» و یا «هرکار میخواهی انجام بده» برای این فرآیند انتخاب کنیم اما «کار درست را انجام بده» تضمین شده است. آن یک فشنگ نقرهای است و اگر هم درست کار نکرد، مسلما اشکال از خودتان بوده و فرآیندها را درست انجام ندادید. (از آنجایی که این فرآیند هیچ توصیهای برای شما ندارد، در نتیجه شکست هم بعهده خودتان است). استفاده از ابزار صحیح به شما کمک میکند تا موفق شوید اما موفقیت شما را تضمین نمیکند. موفقیت یا شکست یک پروژه و موفقیت یا شکست یک ابزار، کمی گیجکننده است: - یک پروژه ممکن است موفقیتآمیز باشد بخاطر وجود یک ابزار خوب. - یک پروژه ممکن است موفقیتآمیز باشد هرچند که ابزار بدی در آن استفاده شده باشد. - یک پروژه ممکن است شکست بخورد بخاطر ابزار بدی که در آن استفاده شده است. - یک پروژه اگرچه ابزار خوبی در آن استفاده شده ممکن است شکست بخورد. <p> </p> <br> **اسکرام روشی تجویزیتر از کانبان** ما میتوانیم ابزارها را از طریق بررسی تعداد قوانینی که تجویز میکنند با هم مقایسه کنیم. «تجویزی بودن» به معنای قواعد بیشتر جهت پیروی و «سازگار بودن» یعنی قواعد کمتری جهت پیروی. اینکه یک ابزار 100 % تجویزی باشد به این معناست که نیازی نیست شما از ذهن و فکر خود استفاده کنید، برای هرچیزی قواعدی تنظیم شده است. 100 % سازگار بودن یعنی هرکار که تمایل دارید انجام دهید، هیچ قاعده و محدودیتی برای شما وجود ندارد. همان طور که میبینید، هر دو به نوعی مضحک هستند. روشهای چابک (Agile) گاهی روشهای خفیف هم نامیده میشوند، خصوصا به این جهت که آنها در مقایسه با روشهای قدیمی کمتر تجویزی هستند. در حقیقت، اولین اصل واضح و آشکار چابک ( Agile) تاکید بر «افراد و اعمال به جای فرآیندها و ابزارها» دارد (تکیه کمتر بر روشها و فرآیندهای سنتی که معمولا تجویزی نیز هستند). اسکرام و کانبان هردو بسیار سازگار هستند، اما در مقایسه با یکدیگر، اسکرام نسبت به کانبان تجویزیتر است. اسکرام به شما محدودیتهای بیشتری را تحمیل میکند و درنتیجه انتخابهای کمتری را برای شما باقی میگذارد. مثلا اسکرام استفاده از اسپرینت را تجویز میکند اما کانبان این کار را نمیکند. بگذارید تعداد بیشتری از ابزارهای فرآیند را از منظر تجویزی و سازگار بودن با هم مقایسه کنیم. ![مقایسه ابزارها](/images/content/2/manday_ir_com-07.png?w100 "مقایسه ابزارها") RUP بسیار تجویزی است. بیش از 30 قاعده (Roles) ، 20 فعالیت ( Activity) و 70 مستند (Artifact ) مجموعا چیزهایی هستند که میبایست یاد گرفت. اگرچه قرار نیست تمامی این موارد را استفاده کنید و انتخاب عدهای از آنها برای پروژه کافیست. اما متأسفانه این (انتخاب) در محیط عملیاتی پروژه سخت است: « آیا ما به یافتههای حسابرسی پیکربندی (Configuration audit findings) نیاز داریم؟ آیا نیازی به نقش مدیر کنترل تغییرات داریم؟ مطمئن نیستم... بهتر است که از جانب آنها هم مطمئن باشم ”شاید همین قضیه یکی از دلایلی است که باعث میشود روش RUP نهایتا روشی بسیار سنگینتر (تجویزیتر و با مستندات بیشتر) در مقایسه با روشهای چابک (Agile) همچون اسکرام و XP باشد. اکسپی (XP:eXtreme Programming) روشی مشخصا تجویزیتر در مقایسه با اسکرام است و شامل اکثر قواعد اسکرام بعلاوه یک سری قواعد عملیاتی مشخصتر مهندسی مثل پیادهسازی بر پایه تست (Test-driven development) و برنامهنویسی دونفره(pair programming) است. اسکرام در مقایسه با XP کمتر تجویزی است، چون قواعد عملیاتی مهندسی کمتری تجویز میکند. اما اسکرام نسبت به کانبان بیشتر تجویزی است، چرا که قواعدی مثل داشتن اسپرینت و تیمهای چند وظیفهای (متخصص) را تجویز میکند. یکی از مهمترین تفاوتهای اسکرام و RUP این است که در RUP به شما موارد زیادی داده میشود و شما میبایست مواردی را که نیاز ندارید دور بریزید. در اسکرام به شما موارد کمی میدهند و شما موظفید تا مواردی که کم هستند را اضافه کنید. کانبان تقریبا همه چیز را باز میگذارد. تنها محدودیت کانبان اجبار در به تصویر کشیدن فرآیند گردش کار و همچنین محدودیت در تعداد انجامدادنیهای در حال انجام (صف انجامدادنیها) است، یک مقدار با «هرکاری دلت میخواهد انجام بده» فرق دارد اما قدرت شگفتانگیزی دارد! <p> </p> <br> **خودتان را به یک ابزار محدود نکنید.** روشها را طبق نیاز خود ترکیب کنید و تطبیق دهید. به سختی میتوان تیم موفق اسکرامی را تصور کرد که اکثر مؤلفههای XP را بکار نگرفته باشد. بسیاری از تیمهای کانبان از جلسات استندآپ (اسکرام) استفاده میکنند. بعضی از تیمهای اسکرام تعدادی از مؤلفههای مخزن محصول (backlog) خود را به صورت موردهای کاربردی (Use Cases) مطابق با RUP مینویسند و یا اینکه صف کاری خود را (مثل کانبان) محدود میکنند. هرطور که بهتر جواب میگیرید کار کنید. میاموتو موساشی سامورایی قرن 12 که بخاطر تکنیک خاصش در استفاده از شمشیر دوقلو در جنگها معروف است به زیبایی این طور گفته است: > *«به هیچ سلاح یا روش جنگی وابسته نباشید.»* به محدودیتهای موجود در هر ابزار دقت کنید. به عنوان مثال اگر از اسکرام استفاده میکنید و تصمیم گرفتید تا از اسپرینت (یا هر تکنیک دیگری در اسکرام) دیگر استفاده نکنید، نگویید که مشغول استفاده از روش اسکرام هستید. اسکرام به اندازه کافی کوچک شده است، اگر شما هم مواردی را از آن به دلخواه حذف کنید و آن را همچنان اسکرام بنامید، مفهوم اسکرام بی معنا و گیج کننده خواهد شد. می توانید آن را چیزی شبیه به «الهام گرفته از اسکرام»، «زیرمجموعهای از اسکرام» و یا «اسکرامیش» بنامید.